زنانه

یک تجربه!!!

زنانه

یک تجربه!!!

من چی‌ بپوشم !!!

بالاخره اگه خدا بخواد خاندان همخونه جان رفتن سر خونه زندگی‌ خودشون.البته هنوز هم تازه واردن به شدت و حرف گوش نده.اونم درست می‌شه!!!

من هم میپلکم،برا مهمونیای ساله نو و یلدایی که دعوت شدم برنامه ریزی می‌کنم.چی‌ بپوشم چیکار کنم و از این بحثای دل انگیز!

اول ژانویه هم تولد دلبر دلبرا،دختر کوچولوی دوست عزیزم.کلی‌ براش ذوق دارم و مشغول تهیه تدارک البسه،اغذیه،هدیه و برنامه‌ریزی دکوراسیون سالن  جشن تولد هستیم.

اینقد سرد شد که مغزم هم یخ زده!!!

وقتی‌ تو هستی‌ آسمون پر از نور غم از قلبم هزارون ساله دوره

هیچی‌ دیگه،مادرمان اسبابشونو جمع کردن و به مام وطن برگشتن.وقت غصه خوردن هم ندارم.جمعه امتحان دارم،شنبه هم به حول و قوّه الهی خاندان همخونه بر ما وارد میشوند.جا داره که بگم خدایا منو بوخور.