آقا اجازه.آقا ما عاشق دکترمان شدیم امروز.
بهش میگم "I'm a bit worry,I had some shots and a dozen beers"
میگه"Don't worry honey,my wife had half a bottle of win every day.I have couple of grand kids"
آخه دکتر هم اینقده جیگر؟؟؟چرا منو تو این موقعیت قرار میدی مرد؟؟؟
از دیشب که برگشتم داشتم جیبامو میگشتم که یه چیز با حال پیدا کنم براتون.
والا تو این مسافرت اینقدر اتفاقات اعم از شخمی و غیر شخمی افتاد که حد نداره.یعنی دوستمون که 4 ماه پیش من بهش گفتم کلک خبریه و تا هفته پیش قسم میخورد که خبری نیست موقع صبحونه اومده ایفونشو دست به دست تو دوستان میچرخونه.نصف این جماعت هم اینجینیر و شوت.هی میپرسن فیلم چیه؟گرفتم گفتم فیلم بچشون دراومده دیگه!!! همه میگن وااااااااااا تو که حامله نبودی؟!
میبینید چه ملت شوتی داریم؟؟!
بقیه خاطرات این سفر براتون به احتمال قوی جالب نخواهد بود!
فقط دیشب که برگشتم یکی از دوستان زنگ زد که شام با دوست پسرش بریم بیرون.
رفتیم! این عزیز داره زبان فارسی یاد میگیره!!؟ بعد من داشتم با اون دوستم که خوب خیلی هم صمیمی هستیم به شدت و سرعت تبادل اطلاعات میکردم. بعد میبینم که این شدیدا تو کار ما دوتاست! میگم الان چقدر از صحبتا رو میفهمی؟ میگه تو خیلی تند تند حرف میزنی اما
"I heard too much KARDAN,so I assumed it should be a great discussion"
میگم نه بابا جون ما اینو به اکثر فعلا اضافه میکنیم مثل تمیز کردن!
میگه بفرما خودت هم داری میگی دیگه!؟!
هیچی دیگه ما یه مبلغی اون وسط سرخ و سفید میشیم و سعی میکنیم دیگه مثال نزنیم!!!