راستش توضیح اینکه چی شد و چرا یکم سخت بلکه غیر ممکنه.مثلا تو به یه نفر نهایت محبتو میکنی و بعدش بوم...همه چی سر هیچ و پوچ بهم میریزه که تو اصلا حدسشو نمیزدی که اینجوری بشه+من تو اون وبلاگ قبلیم شروع کرده بودم داستان آشناییمو با همخونه جون بنویسم که متاسفانه اونجا خیلی با همه پسر خاله شده بودم و خیلی آدم آشنا اونجارو میخوند و خوب طبیعیه که آدم اون احساس راحتی خیالو نکنه تو توضیح همه چی عزیز جان.بعدشم که چون این خاطرات وخطرات ما خیلی مهمه و من میخواستم برا آیندگان باقی بمونه دیگه تصمیممو گرفتم که یه وب جدیدو همه چیه جدید.
خلاصه جونم براتون بگه که آره عزیزای دل.اینم از ما و زندگیه گوگولیمون.
تازه واردی اما نه از نوع اول... بلکه خونه جدید داری...
امیدوارم تو این خونه آرامش داشته باشی...
لینکت کردم گلم...
این تجربه رو داشتم ولی الان زیاد ناراحت نیستم که نشد...وجدانم راحته عوضش..
اینجا یکم راحت تر از قبل بنویس من بعداین همه سال دوستی هیچی ازت نمی دونم خوب یکم مثل بقیه اینجا حرفات رو بگو و با مشورت دیگران خیلی ادم بهتر از پس مشکلات برمیاد
سلام
و چقدر سخته آدم از وبلاگ قبلیش دل بکنه!!!!